خواهی نشوی همرنگ، رسوایی جماعت شو!
آذر ۲۰م, ۱۳۸۹
میگفت مد روز است. چند شب پیش در ماهواره این مد جدید را دیده و امروز پیدایش کرده بود.
وقتی پوشید، یک جوری شده بود.
از خانه که زد بیرون، همه همان «یک جوری» نگاهش میکردند.
شده بود انگشتنمای همه. یکی آنطوری نگاهش میکرد، یکی یواشکی به دوستش چیزی میگفت و بعد با هم میخندیدند، یکی متلک میانداخت و…
بعضیها عشق انگشتنما شدن هستند.
نمیخواهند همرنگ جامعه باشند. همه سختیهای این کار را هم با جان و دل میخرند که «یک جوری» باشند…
***
امام حسین(ع) فرمودند: هر کس لباسی که او را مشهور سازد بپوشد، خداوند در روز قیامت جامهای از آتش بر او بپوشاند.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) / ص ۸۰۶
ارسال شده در دوست من، خوبي پيشه كن!
|
نظرات (۱)
صورتی های دوست داشتنی…
آذر ۱۶م, ۱۳۸۹
عاشق رنگ صورتی بود، جلد به آن زیبایی هم که داشت، اما برایش سخت بود، واقعاً سخت بود، تازه ۵ تا از آن دفترهای صورتی را هم داشت. درست است که سمیّه فامیل دورشان بود، اما وضعیت مالی خوبی نداشتند. مادرش گفته بود باید یکی از آن دفترها را به سمیّه بدهی… اما نازنین واقعاً برایش سخت بود که از آن دفترهای قشنگ به یکی دیگر ببخشد،حتی سمیّه. چقدر دل کندن از آن برایش سخت بود…
***
امام حسین(ع) شکر صدقه میدادند.
از او پرسیدند: چرا شکر؟!
فرمودند: من شکر را دوست دارم و خدای سبحان میفرمایند: «شما هرگز به نیکی نمیرسید مگر از آنچه دوست میدارید انفاق کنید.»
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) / ص ۷۰۷
ارسال شده در دوست من، خوبي پيشه كن!
|
نظرات (۰)
مثل اسماعیل… (۳)
آبان ۲۵م, ۱۳۸۹
منا، مشعر عرفات، صفا و مروه، زمزم…
چقدر عجیب است سرگذشت هاجر و اسماعیل،
و چه زیبا بود داستان امتحان ابراهیم!
کاش ما هم یک ضرب قبول شویم،
مثل ابراهیم،
مثل هاجر،
مثل اسماعیل…
ارسال شده در تصاوير مذهبي،سفر دوستي
|
نظرات (۰)
برای آشتی آمدهام (۲)
آبان ۲۲م, ۱۳۸۹
آمدم، ندیدمت
نشانی از خانه جاودانه ات هم پیدا نمی شد
می دانستم آنجا که می آیم نباید دنبال گمشده ای باشم،
سماجت نکردم چون خودت گفته بودی که هرآنچه در زیارت قبر من است را در قبر دخترم معصومه بجویید
و من که از کنار او می آمدم درد دل هایم را با تو، به همان بانوی کریمه یعنی حضرت معصومه(س) حواله دادم.
ارسال شده در سفر دوستي
|
نظرات (۱)
وقتی متولد شدی
شهریور ۲۸م, ۱۳۸۹
سلام دخترم
به دنیای ما آدم ها خوش آمدی
برات یک زندگی پر خیر و برکت همراه با عاقبت بخیری آرزومی کنم.
خدا عطر قدمهات رو در ساعت ۹:۳۰ به ما هدیه داد.
خدایا، شکر…
۱۳۸۹/۶/۲۳ بیمارستان ولی عصر (عج) – قم رنگ خدا